The Nile is the longest river on Earth. It is more than 6,000 kilometers long. It is an important river for African people. It gives water to people and animals. There are other rivers in Africa but they are not as important as the Nile. These rivers aren’t very long. They are useful for villages and small cities.
We live in a wonderful world. All around us there are amazing things like small and big animals; long rivers; dark jungles; tall mountains; and different people and nations. This world is like a strange book. We need to read it carefully. Then we can find many great things in our world.
بزرگ ترین رود روی کره ی زمین" نیل" است. این رود بیش از 6 هزار کیلومتر طول دارد. این رود یک رود مهمبرای مردم آفریقا محسوب می شود. این رود آب را در اختیار مردم و حیوانات قرار می دهد. رودهای دیگری نیز در آفریقا وجود دارند، اما آن ها به اندازه ی نیل مهم نمی باشند. این رودها خیلی بزرگ نیستند. آن ها برای مردم روستاها و شهرهای کوچک مفید هستند.
ما در یک جهان شگفت انگیز زندگی می کنیم. در اطراف ما چیزهای شگفت انگیزی هم چون حیوانات کوچک و بزرگ، رودهای طولانی، جنگل های تاریک، کوه های بلند و مردم و ملت های مختلف وجود دارند. این جهان مانند یک کتاب عجیب است. ما باید آن را به دقت بخوانیم. سپس می توانیم چیزهای بزرگی را در جهانمان بیابیم.
کلمه ای است که اسم را توصیف می کند و با توضیح بیشتری درباره یک اسم می دهد. مثلا در عبارتMina is a clever girl واژه clever (باهوش) توصیف اسم (girl) را انجام می دهد.
در زبان انگلیسی، صفت در یکی از دو حالت زیر به کار می رود
الف) قبل از اسم
Nice weather
(آب و هوای خوب)
a delicious food
(یک غذای خوشمزه)
افعالی از قبیل become (شدن) / be (بودن) / feel (احساس کردن) / seem (به نظر رسیدن) / grow (شدن) / taste (مژه دادن) / look (به نظر رسیدن) / get (شدن) و ... را افعال ربط می نامیم که به دنبال آن ها حتما یک صفت به کار می رود.
چند مثال از افعال ربط:
Mary looks angry.
صفت فعل ربط
مری عصبانی به نظر می رسد.
Mike seemed happy.
صفت فعل ربط
مایک خوشحال به نظر می رسید.
The food tastes salty.
صفت فعل ربط
آن غذا مزه شور دارد .
Sara is excited about her success.
سارا درباره موفقیتش هیجان زده است.
اگر چند صفت بخواهند قبل از یک اسم به کار روند، ترتیب آنها از فرمول خاصی تبعیت می کند.
معرف ها ← کیفیت ← اندازه ← سن ← شکل ← رنگ ← ملّیت ← جنس ← اسم
و حتی اعداد را معرف می نامیم.
غیر شمارشی: one / two / three / four / …
شمارشی: first / second / third / fourth / …
صفت کیفیت: good / nice / interesting / beautiful / bad / careful / …
صفت اندازه: big / short / long / small / …
صفت سن و قدمت: old / new / young / …
صفت شكل: circular / round / oval / rectangular / …
صفت رنگ: red / black / gray / blue / white / yellow / …
صفت ملیت: Iranian / Irish / Japanese / Italian / Chinese / …
صفت جنس: cotton / wooden / woolen / silk / plastic / …
برخی منابع گرامری، بعد از صفت جنس و قبل از اسم، صفت کاربرد را نیز می آورند. برای اینکه گمراه نشوید صفات کاربرد در واقع اسم هستند نه صفت! لذا بدیهی است که دو اسم باید در مجاورت هم قرار گیرند و مثل مضاف و مضاف الیه (در فارسی) عمل می کنند، لذا ما این دسته بندی را به رسمیت نمی شناسیم و صفت کاربرد را در فرمول کلی ترتیب صفات نیاوردیم!
اگر بخواهید فرمول ترتیب صفات را با یک علامت اختصاری بیاموزید و در روز کنکور به یاد آورید به فرمول زیر توجه کنید:
الف) صفت تساوی
برای نشان دادن تساوی یک صفت در بین دو فرد، دو چیز و یا دو گروه از ساختار as صفت ساده as استفاده می کنیم.
Sydney is as big as Melbourne.
شهر سیدنی به بزرگی ملبورن می باشد.
اگر در تستی بین ساختار as صفت as و ساختار as فید as مجبور به انتخاب شدید، به فعل مراجعه کنید؛ اگر فعل ربط بود ساختار نخست (صفت تساوی) را انتخاب کنید و اگر فعل غیر ربط (دو فعل بجز افعال ربط) بود ساختار دوم (قید تساوی) را بعنوان جواب صحیح انتخاب کنید.
The weather this winter is as ................ as last year.
(1) bad (2) badly
جواب گزینه ۱: چون فعل جمله (is) فعل ربط هست و ساختار as bad as که صفت تساوی است.
مثال 2)
Mike drives as ................ as Nancy.
(1) careful (2) carefully
جواب گزینه ۲: فعل جمله (drives) غیرربط هست و ساختار as carefully as قید تساوی است. (مایک به دقت نانسی رانندگی می کند.)
ب) صفت برتر / تفضیلی
وقتی دو نفر یا دو چیز از جهتی با هم مقایسه می شوند و برتری یک صفت در یکی نسبت به دیگری را می خواهیم بیان کنیم از ساختار صفات برتر استفاده می کنیم.
صفت 1 بخشی + er + than
مثال)
tall → taller than
long → longer than
more + صفت 2 یا چند بخشی + than
مثال)
useful → more useful than
beautiful → more beautiful than
وقتی می خواهیم برتری مطلق یک صفت یا ویژگی را در کسی یا چیزی نسبت به سایر افراد یا چیزها بیان کنیم از صفت عالی استفاده میکنیم.
the + صفت 1 بخشی + est
مثال)
fast → the fastest
new → the newest
the + most + صفت چند بخشی
مثال)
Interesting → the most interesting
careless → the most careless
اگر می خواهید رایج ترین ساختارهای ساخت صفت برتر و عالی را بیاموزید، جدول زیر را به دقت مطالعه کنید:
صفت عالی |
صفت برتر |
صفت ساده |
the youngest the tallest |
younger than taller than |
young tall |
the largest the nicest |
larger than nicer than |
large nice |
the biggest the fattest |
bigger than fatter than |
big fat |
the heaviest the easiest |
heavier than easier than |
heavy easy |
the most careful the most expensice |
more careful than more expensive than |
careful expensive |
برخی صفات هستند که از هیچ یک از قواعد مذکور تبعیت نمی کنند؛ اصطلاحاً به آن ها صفات مقایسه ای بی قاعده می گوئیم و شكل صفت برتر و عالی آن ها را باید حفظ کنیم.
صفت عالی |
صفت برتر |
صفت ساده |
the best |
better than |
good خوب |
the worst |
worse than |
bad بد |
the least |
less than |
little کم |
the farthest دورترین the furthest بیشترین |
farther than دورتر further than بیشتر |
far دور / بسیار |
the most |
more than |
much / many خیلی |
the eldest |
elder than |
old پیر |
نشانه صفت تساوی وجود a5 در هر دو طرف یک صفت ساده است:
as .... as که البته برای قید تساوی هم چنین است ولی بین دو as، به جای صفت. قید آورده می شود
as well as / as good as
(قید تساوی) (صفت تساوی)
نشانه صفت تساوی وجود than بعد از صفت برتر می باشد، البته اگر طرف دوم مقایسه نیاورده شود به than احتیاج نیست.
مثال)
My car is old. I want newer one.
نشانه صفت عالی حرف تعریف معین the هست که قبل از آن می آید.
در جملاتی که صفت عالی به کار رفته، اگر اسم مفرد به کار رفته در انتهای جمله به مکان اشاره داشته باشد از حرف اضافة in قبل از آن اسم استفاده می کنیم! ولی اگر اسم جمع یا غیرجمع در انتهای جمله به کار رفته باشد از حرف اضافه of استفاده می کنیم.
Sara is the cleverest in the class.
Sara is the cleverest student of them / my classmates.
برخی صفات هنگام صفت برتر و عالی طبق دو الگو ساخته می شوند و هر دو صحیح است، صفاتی از قبیل:
pleasant / cruel / clever /common/polite / simple , …
مثال)
More clever = cleverer
The most cruel = the cruelest
More polite = politer
هرگاه در امتداد جمله ای عبارت that) I have done) مشاهده کردید صفت عالی را به عنوان جواب انتخاب کنید.
It was the best gift (that) I have ever received.
very more difficult یا much more difficult ؟
در زبان انگلیسی قبل از صفات برتر very به کار نمی رود ولی much نقش آن را ایفاء می کند.
It was much more exciting that I expected.
آن هیجان انگیزتر از آن بود که من انتظار داشتم.
در فصل نخست، آموختید که اسم ها به دو دسته قابل شمارش و غیر قابل شمارش تقسیم بندی می شوند. در این جا مهم ترین اسم های غیر قابل شمارش را برایتان می آوریم:
information /homework / baggage / research / experience / coke /news/ advice / weather/vocabulary / luck / traffic / noise / knowledge / jogging / progress/peace / time , ...
مثال 1)
He doesn't have enough experience.
مثال 2)
There wasn't much traffic on the road.
وقتی از اسامی غیرقابل شمارش به طور کلی صحبت می کنیم، غير قابل شمارش می ماند؛ ولی اگر از یک اسم غیرقابل شمارش مشخص حرف بزنیم، آن را با a / an می آوريم.
مثال
I have no time / Have a good time.
واحدهای شمارش (measure words) کدامند و چه کاری انجام می دهند؟
برای شمارش اسم های غیر قابل شمارش، واحدهایی وجود دارد که با حرف اضافه of به اسم غير قابل شمارش متصل می شوند. به خاطر داشته باشید که ممکن است بیش از یک واحد شمارش برای یک اسم غیر قابل شمارش وجود داشته باشد.
مثال)
a grain of rice.
یک دانـــــه برنج
a kilo of rice.
یک کیلـــو برنج
A bag of rice.
یک گـــــونی برنج
رایج ترین واحدهای شمارش کتب درسی تان را در این جدول مرور می کنیم:
Examples |
Measure words |
a bar of gold / two bars of soap یک شمش طلا / دو قالب صابون |
a bar of |
a bag of rice / two bags of flour یک گونی برنج / دو گونی آرد |
a bag of |
a bottle of milk / two bottles of water یک بطری شیر / دو بطری آب |
a bottle of |
an item of clothing / two items of news یک تکه لباس / دو آیتم خبر |
an item of |
a drop of blood / two drops of oil یک قطره خون / دو قطره روغن |
a drop of |
Examples |
Measure words |
a jar of honey / two jars of butter یک شیشه عسل / دو شیشه کره |
a jar of |
a loaf of bread / two loaves of bread یک قرص نان / دو قرص نان |
a loaf of |
a piece of advice / two pieces of information یک نصیحت / دو بخش اطلاعات |
a piece of |
a slice of meat / two slices of bread یک تکه گوشت / دو تکه نان |
a slice of |
نکته کنکوری:
اگر دیدید عبارت a piece of با عباراتی از قبیل:
paper / research / furniture / plastic
هم به کار رفته ، تعجب نکنید! انگلیسی ها به این واحد شمارش خیلی دل بسته اند!
صفات شمارشی مبهم (Quantifiers) و کاربرد آنها:
صفاتی هستند که پشت اسم های قابل شمارش یا غیرقابل شمارش قرار میگیرند و مقدار یا تعداد آنها را تشریح می کنند.
قبل از اسامی قابل شمارش |
||
Few people helped me. |
تعداد خیلی کمی |
few |
I have a few friends. |
تعدادی |
a few |
There aren't many people there |
تعداد بسیاری |
many |
lots of books / plenty of pens |
تعداد بسیاری |
a lot of / lots of / plenty of |
I need some pencils. |
تعدادی |
some |
قبل از اسامی غیر قابل شمارش |
||
I have little time. |
مقدار اندکی |
little |
Alex has a little money. |
مقداری، کمی |
a little |
We have a lot of time. |
مقدار زیادی |
lots of / a lot of / plenty of |
She doesn't have much money. |
زیاد |
much |
You need some advice. |
مقداری |
some |
صفات مبهم few و little معنای منفی به جمله می دهند ولی صفات a few و a little معنای مثبت تولید می کنند.
معمولا ازa lot of ، lots of و plenty of در جملات مثبت و از much و many در جملات منفی و یا سوالی استفاده می کنیم.
صفت some پشت اسم غير قابل شمارش و اسم جمع قابل شمارش به کار می رود، ولی در جملات پرسشی و یا منفی از any به جای آن استفاده می کنیم.
A: Do you have any money? (پرسشی)
B: Yeah, I have some money.
No, I don't have any money. (منفی)
برای پرسش از تعداد یک اسم قابل شمارش از ?... How many و برای پرسش از مقدار یک اسم غير قابل شمارش از ?... How much استفاده می کنیم.
مثال)
How much information does he need?
How many cars are there in the parking lot?
واژه little ممکن است به عنوان صفت ساده (با معنای : کوچک) پشت اسم مفرد یا جمع قابل شمارش نیز دیده شود.
مثال)
little boys / a little man
برخی از افعال متعدی با گرفتن ing- تبدیل به صفت فاعلی می شوند و با گرفتن ed- (يا شکل قسمت سوم آن ها( به عنوان صفت مفعولی به کار می روند. جدول زیر را ملاحظه کنید:
صفت مفعولی |
صفت فاعلی |
فعل |
گیج confused |
گیج کننده confusing |
گیج کردن confuse |
کسل bored |
کسل کننده boring |
کسل کردن bore |
سرگرم amused |
سرگرم کننده amusing |
سرگرم کردن amuse |
ترسیده frightened |
ترساننده frightening |
ترساندن frighten |
خسته tired |
خسته کننده tiring |
خسته کردن tire |
معمولا صفات مفعولی به اسم غیرانسان نسبت داده می شوند.
a confusing problem
یک مساله گمراه کننده
an exciting film
یک فیلم هیجان انگیز
بسیاری از صفات مفعولی، حرف اضافه اى مخصوص دارند:
محدود به limited to |
افسرده از depressed about |
عصبانی از angry with |
شوکه از shocked by |
ناامید از disappointed with |
شگفت زده از amazed at |
متعجب از by/ surprised at |
نگران درباره ی concerned about |
مرتبط با concerned with |
علاقه مند به interested in |
مسئول responsible for |
خسته از tired of |
نگران از Worried about |
راضی از satisfied with |
شرمنده از ashamed of |
خسته از bored of/with |
مرتبط با connected to will |
ترسیده از of frightened |